Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش قدس آنلاین، این کریدور هند را با عبور از برخی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس به اسرائیل و از آنجا به اروپا متصل می‌کند. حمایت‌های قابل توجه آمریکا از کریدوری که هزاران کیلومتر آن‌طرف‌تر از خودش طرح‌ریزی شده، ابراز خرسندی و اشتیاق بالای کشورهای عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی به خاطر حضور در این کریدور و اعتراض کشوری مثل ترکیه پس از مطرح شدن این ابتکار به رهبری آمریکا، بهانه‌ای شد تا قدس در گفت‌وگویی با مهدی رزم‌آهنگ، مدیر گروه اقتصاد بین‌الملل مرکز پژوهش‌های مجلس به بررسی اهداف و ابعاد اقتصادی «آی‌مِک» بپردازد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

مدیر گروه اقتصاد بین الملل مرکز پژوهش‌های مجلس مسیر فعلی اتصال اقتصاد هند به غرب در غالب کریدور آی‌مِک را یک مسیر دریایی معرفی کرد که از جنوب و اقیانوس هند و دریای عرب عبور می‌کند و به امارات متحده عربی می‌رسد.

وی همچنین افزود: پروژه‌های زیرساختی اعم از ریل، جاده، خطوط انتقال انرژی و داده که با گذر از امارات و اردن و عربستان سعودی، به رژیم صهیونیستی متصل می‌شود، پس از مدیترانه می‌رسد به اروپا که این مسیر به صورت جدی تحت اشراف آمریکاست.

کشورهای عضو خود را برای نظم جدید جهان آینده آماده می‌کنند 
رزم‌آهنگ مجموعه اتفاق‌هایی که حین ساخت این کریدور رخ می‌دهد را این گونه برشمرد: اتصال هند به اروپا با تأکید بر تحولات زیرساختی، اتصال دو قاره اروپا و آسیا از طریق شکل‌دهی به هاب‌های تجاری و ترانزیتی، اتصالات انرژی، اتصالات زیرساختی داده از طریق کابل‌های زیر دریا و کشیدن خط انتقال هیدروژن که به عنوان سوخت دنیای جدید مطرح می‌شود و عربستان در این حوزه فعالیت‌های جدی انجام داده است، احتمالاً با اجرای این کریدور دنبال می‌شود. 

اهداف آمریکا از کمک به شکل‌گیری کریدور 
این پژوهشگر اقتصاد بین‌الملل بر این باور است آمریکا نفع اقتصادی مستقیمی از این کریدور  نمی‌برد، چراکه خارج از این کریدور قرار دارد. وی استدلال خود را این‌گونه شرح داد:  از زمانی که آمریکا پس از فروپاشی شوروی خودش را به عنوان پلیس جهان مطرح کرد و به عنوان هژمونی جهان مطرح شد، این طور بود که هر زمان اتفاقی در نقطه‌ای از جهان می‌افتاد آمریکا به عنوان پلیسی جهانی آن اتفاق را حل و فصل می‌کرد.  

وی ادامه داد: با اتفاق‌هایی که در ۱۱ سپتامبر افتاد آمریکا به واسطه اینکه بخش مهمی از انرژی خود را از منطقه خاورمیانه تأمین می‌کرد و عملاً منافع خودش را در معرض خطر می‌دید، به این نتیجه رسید که برای حمایت از منافع خودش باید در منطقه غرب آسیا یا اصطلاحاً خاورمیانه حضور داشته باشد. در همین راستا اولویت آن‌ها روی منطقه غرب آسیا قرار گرفت و منجر به ورود آن‌ها به عراق و افغانستان بود. ایران را هم که توانایی ورود نداشتند، از طریق تحریم ورود کردند.

این پژوهشگر اقتصادی بر این باور است شرایط مذکور ادامه داشت تا زمانی که آمریکایی‌ها متوجه شدند، بر اثر تمرکزی که به منطقه غرب آسیا معطوف کرده بودند، فشار کمتری متوجه اقتصاد چین شده بود. چین نیز از همین فرصت استفاده کرد و خودش را بالا کشید و به رقیب اصلی آمریکا بدل شد. رزم‌آهنگ در همین راستا ادامه داد: از دوره اوباما طرح چرخش به سمت آسیا مطرح شد و حرف اصلی آن هم این بود که آمریکا یک فرصت برای چین ایجاد کرده و آن قدری که هزینه نظامی در خاورمیانه می‌کند بر چین به عنوان رقیب اصلی تمرکز ندارد.  

وی ادامه یافتن تقابل اقتصادی آمریکا و چین را این‌گونه توصیف کرد: از زمان اوباما چرخش به سمت آسیا شروع شد. پس از آن در دوره ترامپ کار جدی که انجام شد، این بود که وضع تعرفه بر حجم بالایی از تجارت میان آمریکا و چین صورت گرفت و درگیری‌های زیادی بین آن‌ها ایجاد کرد. آمریکا به این نتیجه رسیده بود که چین از رویه‌های تجارت آزاد استفاده می‌کند و از طریق نوع ارزش‌گذاری یوان و دلار به نفع خودش بهره می‌برد. 

این پژوهشگر اقتصاد بین‌الملل بر این باور است که در دوره بایدن هم همین رویه ادامه پیدا کرد و رئیس جمهورهای متفاوت در آمریکا، در مواجهه با چین سیاست‌های یکسان و مشابه داشته‌اند. رزم‌آهنگ ادامه داد: همین امر در زمان بایدن، به وسیله جنگ روسیه و اوکراین دنبال شد. شاخه شمالی کمربند راه چین، اتصال زیرساختی و کریدوری به اروپا بود. این مسیر از شمال شرق چین و از آسیا میانه عبور می‌کرد و به منطقه اروپا می‌رسید و این شاهراه کاملاً دچار مشکل شد. درواقع با وقوع این جنگ شاخه شمالی کمربند راه چین که از طریق روسیه و آسیا میانه عبور می‌کرد، از طریق جنگ روسیه و اوکراین کور شد.

وی در ادامه مسیر جایگزین دیگری که برای چینی‌ها مطرح بود را این‌گونه بررسی کرد: یکی از مسیرهای دیگری که کمربند راه چین را به اروپا می‌رساند، مسیر میانی است. خود این مسیر چند راه دارد که یکی از آن‌ها از مسیر ایران عبور می‌کند و در ادامه از مسیر عراق و سوریه می‌گذرد. این مسیرها از طریق دریاهای آزاد عبور نمی‌کنند. دریاها عملاً تحت کنترل و اشراف کامل آمریکا هستند. اگر کریدور ابتکار کمربند راه چین از مسیر زمینی، مسیر خودش را به سمت اروپا طی کند،  عملا از یَد کنترل آمریکا خارج می‌شود. در سالیان اخیر اتفاق‌های گسترده‌ای انجام شده برای اینکه مسیرهای زمینی «ابتکار کمربند راه» ناامن شود و اساساً کریدور شکل نگیرد.

کریدور؛ ابزار آمریکا برای مهار اقتصاد چین
رزم‌آهنگ نتیجه تلاش آمریکایی‌ها برای شکست «ابتکار کمربند راه» را توصیف کرد و گفت: شاخه شمالی توسط جنگ روسیه و اوکراین زده شد. شاخه میانی هم توسط نابسامانی‌های متعددی که در طول مسیر اتفاق افتاده به یک مسیر ناامن تبدیل شده است. خروج یکباره آمریکا از افغانستان و تبدیل افغانستان به یک حاکمیت بدون دولت عاقله که نمی‌شود روابط راهبردی را با آن برقرار کرد، اتفاق افتاد. درگیری‌ها و نابسامانی‌هایی که در مسیر قفقاز رخ داد. حتی شکل‌گیری داعش در عراق و سوریه را می‌توان از همین منظر تحلیل کرد. مجموعه‌ این اتفاق‌ها نشان می‌دهد این مسیر میانی هم باید ناامن شود تا کمربند ابتکاری چین از مسیر میانی هم مخدوش شود و عملاً چین نتواند خودش را به اروپا متصل کند.  

این کارشناس اقتصادی بر این باور است یکی از ابزارهای آمریکا برای مهار اقتصاد چین، کریدور آی‌مِک است. ایجاد این کریدور و اتصال آن به اروپا عملاً به آینده اقتصاد چین ضربه می‌زند. رزم‌آهنگ این مسئله که این کریدور از مسیر خشکی حرکت نمی‌کند را نیز حائز اهمیت برشمرد و گفت: کریدور جدید از مسیر دریا حرکت می‌کند، یعنی آمریکا با یک تیر چند نشان زده است. به مسیرهای تحت ائتلاف با چین ضربه زده، مسیرهای زمینی را مخدوش کرده ‌است، مسیرهای دریایی را که تحت کنترل خودش هستند را زنده کرد.

رزم‌آهنگ کریدور آی‌مِک را تداوم توافق ابراهیم می‌دانست که درخصوص عادی‌سازی روابط برخی کشورهای عرب با رژیم صهیونیستی ایجاد شده بود. وی همچنین اعتقاد دارد این کریدور هدفش این است که با ایجاد یک اتصال زیرساختی تحت ائتلاف در حوزه‌های انرژی، داده، اقلام اساسی خوراکی، فلزات معدنی و هر کالایی که در این پهنه می‌تواند تولید و پردازش شود، چین را مهار کند. 

خبرنگار: محمدعلی طیرانی

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: اقتصاد بین الملل بر این باور کمربند راه چین اقتصاد چین رزم آهنگ اتفاق ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۲۵۹۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

هیولای کنکور را با افتخار برپا کردیم!/دیپلماسی را نادیده نگیریم/كريدور عراق-اردوغان- اروپا

به گزارش تابناک، روزنامه های امروز شنبه 8 اردیبهشت در حالی چاپ و منتشر شد که سیاه و سپید اوراق زدایی از بودجه دولت، یک ‌بار دیگر کنکور ویرانگر!، اوج‌گیری تنش‌ها در دانشگاه‌های امریکا در پی حمایت از غزه و پیگیری دیپلماسی اقتصادی با آفریقا پس از آسیا در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.

 

در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:

هیولای کنکور را با افتخار برپا کردیم!

غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: کنکور و ماادریک کنکور! در دو روز گذشته یک‌بار دیگر آن مناره عظمای نظام تعلیمی ما با افتخار برپا شد. با آنکه به حقیقت یک چاله است، صد‌ها برابر عمیق‌تر از آن مناره‌ای است که برپا و تظاهر می‌شود.
کنکور و ماادریک کنکور! در دو روز گذشته یک‌بار دیگر آن مناره عظمای نظام تعلیمی ما با افتخار برپا شد. با آنکه به حقیقت یک چاله است، صد‌ها برابر عمیق‌تر از آن مناره‌ای است که برپا و تظاهر می‌شود. اکنون از کنکور گریزی نیست، اما اگر در سه دهه اخیر جست‌و‌جو کنید، صد‌ها بار (صد‌ها یعنی صدها) کسانی از وزیران علوم و آموزش‌وپرورش و نمایندگان پر ادعای مجلس و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و بسا کسان باربط و بی‌ربط دیگر وعده داده‌اند که کنکور را چند سال دیگر (و حتی سال بعد) حذف خواهند کرد و اکنون کنکور همچنان قامت برافراشته و ایستاده است و آن مدعیان رفته‌اند، بی‌آنکه به مجازات آن حرف‌های گزاف، کسی یقه آن‌ها را گرفته باشد و به پشت در‌های کنکور برده باشد که: از نوبیاموز! که هیچ چیز نیاموختی!


کنکور به اشکال دیگر یعنی با اعتماد به ساختار و انتخاب دانشگاه در همه‌جای دنیا هست. اما حالا که در کشور ما به این شکل هیولایی برگزار می‌شود، فقط به این آمار و تحلیلی که از آن دارم، توجه کنید تا ببینید این چه هیولایی است درون یک چاله عمیق به نام کنکور. امسال یک میلیون و ۱۵۲ هزار و ۵۱۸ نفر در کنکور شرکت کردند. با آنکه کسانی که در سن مناسب تحصیلات دانشگاهی و تکمیلی هستند، چندین‌برابر این است ولی جوانان از رفتن به دانشگاه دل کنده‌اند. در کنکور امسال، زنان (۶۳ درصد) دوبرابر مردان (۳۷ درصد) هستند. این یک فاجعه است. مقصود اول اغلب دانشجویان دختر از رفتن به دانشگاه، به‌دست‌آوردن قدرت انتخاب شریک زندگی بهتر است. اما آن شریک نگون بخت خود را از دانشگاه کنار کشیده و برای فراهم‌آوردن فرصت سریع‌تر ازدواج، به دست‌آوردن یک شغل را بر چهار سال تحصیل یک لیسانس بی‌خاصیت ترجیح داده است! پس در آینده همان دختر درس‌خوانده حاضر نمی‌شود همسر چنین پسر درس‌نخوانده‌ای شود؛ و این اوج چرخه باطل است. به همین‌سادگی، پسر درس نمی‌خواند تا زودتر به کار و پول برسد و بتواند ازدواج کند و دختر درس می‌خواند تا بتواند همسر بهتری انتخاب کند ولی هر دو به‌شدت در حال دورشدن از یکدیگرند! و آمار ازدواج و فرزندآوری گواه این مدعاست! 


از رقم ثبت‌نامی‌های کنکور امسال که کمتر از پارسال و پارسال کمتر از پیارسال است، نزدیک ۱۷۰ هزار نفر برای گرفتن کارت ورودی اقدام نکردند! این خودش خوب نشان می‌دهد که کنکور چه موجودی است! و از کسانی که کارت ورودی گرفتند حدود ۵۰ هزار نفر در کنکور شرکت نکردند. این‌ها تحلیل‌های متعددی می‌تواند داشته باشد، ولی دست‌کم می‌توان گفت هیولایی است که هرچه به آن نزدیک می‌شویم، دسته‌ای از روبه‌روشدن با آن می‌گریزند! از این تعداد که به کنکور شرفیاب شدند (به‌جز کسانی که می‌دانیم درس نخوانده‌اند و تست نمی‌زنند و به جبر خانواده‌ها یا برای راضی‌کردن آنان یا برای احتمال به‌دست‌آوردن فرصت گریز موقت از سربازی، پاسخ‌نامه‌ها را شانسی پر می‌کنند)، شمار بسیار بالایی از کسانی که مجاز به انتخاب رشته می‌شوند، رشته‌ای را انتخاب نمی‌کنند! آمار پارسال نشان می‌دهد در کنکور ۱۴۰۲، یک میلیون و ۶۰ هزار نفر مجاز به انتخاب رشته شدند و فقط ۶۰۰ هزار نفر انتخاب رشته کردند! از این رقم بسیاری هرگز برای ثبت‌نام در دانشگاه مراجعه نمی‌کنند و بسیاری دیگر در همان ترم اول یا سال اول و دوم انصراف می‌دهند! در یک مورد مشخص دانشجویان رشته باستان‌سنجی در یکی از دانشگاه‌های هنر ابتدا ۱۴ نفر پس از قبولی در کنکور، دانشگاه ثبت‌نام کردند، اما ۹ نفر در ترم اول حاضر نشدند و یک‌نفر دیگر هم در ادامه منصرف شد! این رشته واحد شیمی دشواری برای علوم‌انسانی‌ها و آقایان و خانم‌ها گویا آن رشته را که یکی از آموزه‌هایش سنجش قدمت آثار با ایزوتوپ کربن ۱۴ است، با رشته باستان‌شناسی اشتباه گرفته بودند، یا دلایل متورم دیگر! همین‌جا لازم است یادآوری کنم در بسیاری از دانشگاه‌های دنیا به دانشجوی ورودی، دقیق و با ذکر مصادیق می‌گویند که چه درسی می‌خواند و در آینده چه‌کاره خواهد شد یا چه فرصت‌های شغلی انتظار او را می‌کشد. اما کنکوری‌های ما بسیاری هیچ‌شناختی (هیچ یعنی هیچ) از رشته‌ای که انتخاب می‌کنند، ندارند. اما این هیولا هنوز ترسناک‌ترین روی خود را نشان نداده است. روی بی رحم این هیولا آنجاست که بیشتر فارغ‌التحصیلان رشته‌های دانشگاهی، هرگز (هرگز یعنی هرگز) در رشته‌ای که درس می‌خوانند، وارد شغل و حرفه نمی‌شوند و در شغلی که انتخاب می‌کنند، هیچ وابستگی به دروسی که خوانده‌اند، ندارند! در این‌باره پژوهش‌هایی شده است که می‌توان دید، اما شخصاً مدعی هستم در طول سه‌دهه کار روزنامه‌نگاری فقط یک‌درصد همکارانم روزنامه‌نگاری خوانده بودند و از تحصیلات دیگر از مهندسی دامپروری تا حسابداری و حقوق و پزشکی و پرستاری تا میکروبیولوژی در میان آنان فراوان بود. تصور کنید استاد فیزیک را که چهار سال تمام از مکانیک کوانتومی برای دانشجو می‌گوید و عرق می‌ریزد و بعد دانشجوی خود را می‌بیند که در یک شرکت تجاری، پشت میز نشسته و بازاریابی می‌کند و همه به او می‌گویند آقای مهندس! این است آن هیولای کنکور و آنچه گفتم به‌قدر ضرورت یک مقاله ژورنالیستی بود نه به‌قدر اندازة آن هیولای ماندگار!

 


كريدور عراق-اردوغان- اروپا


علي آهنگر طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان كريدور عراق-اردوغان- اروپا نوشت: وقتي در ۱۹ شهريور ۱۴۰۲ بايدن در دهلي‌نو توافق بر سر كريدور عرب-مد را اعلام كرد، تنها صداي مخالف رجب طيب اردوغان بود. بيست كشور ثروتمند جهان كه عنوان جي۲۰ را با خود يدك مي‌كشند، دو روز شهريور گذشته را در دهلي‌نو به سر بردند. جهان و آنچه در او هست در اين دو روز چشم به خيابان‌هاي نه چندان پر زرق و برق دهلي‌نو دوخته بود.  همه مي‌دانستند كه چكش‌هاي نارندرا مودي بر ميز رياست اجلاس نمادي بيش نيست و توافق‌هاي اساسي همه از پيش صورت پذيرفته است. اما جهان بي‌تاب از اعلام توافقي بود كه هندوستان را از يك كريدور به امارات و عربستان و از آنجا به درياي مديترانه و اروپا متصل مي‌كرد‌. كريدوري كه از آن پس در ادبيات ژئوپليتيك به كريدور عرب- مد شهرت يافت.   معلوم بوده و هست كه اين كريدور به اين سادگي‌ها به سرانجامي نخواهد رسيد. اما نكته اين بود كه رجب طيب اردوغان با صداي بلند مخالفتش را با اين كريدور اعلام كرد و بيان داشت تركيه بايد از اين معامله سهمي داشته باشد. امارات متحده عربي از سوي رهبران گروه ۲۰ ماموريت يافت تا رضايت خاطر اين صداي بلند و پرغوغاي آناتولي را كسب كند. نتيجه اين سر و صدا و آن لابي‌هاي پشت پرده با امارات و قطر در سفر روز دوشنبه سوم ارديبهشت ۱۴۰۳ اردوغان به عراق نمايان شد. وقتي اردوغان در فرودگاه بغداد با استقبال محمد شياع السوداني بر فرش قرمز گام‌ نهاد تا از يگان استقبال سان ببيند، وزيران راه و حمل و نقل امارات و قطر هم در هتل‌هاي بغداد جا خوش كرده بودند. همه‌ چيز مهيا بود تا رجب طيب اردوغان و شياع السوداني در پشت ميزهاي سالن بزرگ تشريفات كاخ نخست‌وزيري بايستند و وزيران راه تركيه، عراق، امارات و قطر امضاهاي‌شان را پاي يادداشت تفاهمي براي ايجاد كريدوري جديد بگذارند كه چهره ژئوپليتيك منطقه را تغيير مي‌دهد.
كريدوري كه از اين پس كريدور عراق-تركيه-اروپا نام دارد كه ما بحق آن را در اين نوشتار كريدور عراق- اردوغان-اروپا نام نهاديم، چراكه برپايي اين كريدور بيش و پيش از هر چيز قاچ بزرگي از كيك تجارت و اقتصاد آينده اقيانوس هند-اروپا را نصيب تركيه مي‌كند و نقش رجب طيب اردوغان را در به دست آوردن اين قاچ بزرگ ژئوپليتيكي براي تركيه روشن مي‌دارد. با برپايي اين كريدور كه ظاهرا علاوه بر ارتباط با هند، تجارت و البته رضايت چين را نيز به همراه دارد، عراق و بندر فاو در جهان برجسته مي‌شوند. فاو شهر بندري كوچكي در دهانه اروندرود است كه براي رزمجويان آن سال‌ها خاطرات عميقي را به همراه دارد. مگر مي‌شود فاو را بگويي و از آن همه درگذري؟!
آن فاو بي‌قرار با آن مسجد با نمازگزارهاي مخلص بي‌شمار حالا تبديل به يك بندر بزرگ مي‌شود. بندري فخر جبل علي در امارات. اگر بندر جبل علي امارات با ۶۷ اسكله كانتينري لقب بزرگ‌ترين بندر خاورميانه را به خود داده، حالا قرار است تا سال ۲۰۲۵ در برابر بندر ۹۰ اسكله‌اي كانتينري فاو كلاه از سر بردارد. مي‌گويند با راه‌اندازي فاز نخست اين كريدور در ۲۰۲۸ كه تركيبي از بزرگراه‌ها، راه‌آهن، انتقال خطوط نفت و گاز و خطوط ارتباطات است، زمان رسيدن بارها به اروپا از ۴۵ روز دماغه اميدنيك و ۳۵ روز درياي سرخ، به ۲۵ روز كاهش مي‌‌يابد. يعني كالاهاي ساخت چين و هند ده روز زودتر به دست مشتريان سيري‌ناپذير اروپايي مي‌رسد. اما اين تمام مطلب نيست. آن‌گونه كه ميدل ايست‌اي مي‌گويد؛ عراق چشم دارد در قالب اين قرارداد، ۱۷ ميليارد دلار سرمايه جذب كند، ۱۲۰۰ كيلومتر راه‌آهن خود را از فاو به تركيه و از آن طريق به اروپا برساند، قطارهايي با ۳۰۰ كيلومتر سرعت در ساعت در ريل بگذارد، سالانه ۴ ميليارد دلار درآمد كسب كند و براي ۱۰۰ هزار نفر از جوانان عراقي كار و شغل بسازد. اينها همه خوب است، اما يك نقص عمده و يك عيب بزرگ دارد. نقص عمده داستان پيش گفته اين است كه از دو مبدا اصلي تجارت امروز و آينده كريدورهايي كه قرار است از خليج فارس بگذرد، يعني چين و هند كسي در بغداد نبود تا در كنار وزيران راه چهار كشور عراق، تركيه، امارات و قطر، به عنوان تضمين‌كننده اصلي دادن كالا و كانتينر پاي قرارداد را امضا كند. و اما عيب بزرگ و بسیار بزرگش اين است كه هيج سهمي براي نقش ژئوپليتيك ايران در منطقه قائل نشده است. مگر مي‌شود ابركشتي‌هاي كانتينري با ميليون‌ها تن كالا از جلوي چشمان بندر چابهار و آن پهنه بيكران دشت مكران بگذرند، براي لنج‌هاي ماهيگيري كنارك دست تكان دهند و در شمالي‌ترين نقطه خليج فارس، در بندر فاو پهلو بگيرند؟! آقاي رجب طيب اردوغان لابد فكري كرده‌اند كه چنين چيزي تحقق يافتني نيست. پس تا دير نشده، چهار كشور تركيه، عراق، امارات و قطر خوب است به تهران بيايند؛ وزيراني از چين و هند هم در پايتخت ايران حضور يابند و بر نقش تاريخي ايران و بندر مكران و چابهار انگشت تاييد بگذارند.

دیپلماسی را نادیده نگیریم


محمد علی سبحانی سفیر پیشین ایران در لبنان، اردن و قطر طی یادداشتی در شماره امروز هم میهن نوشت: یکی از اشکال‌هایی که سیاست خارجی ما دارد این است که تحت تاثیر نهادهای بیرونی قرار گرفته‌است و در انجام وظایف ذاتی خودش دچار مشکل شده‌است. گاهی مشاهده می‌کنیم که به وزارت امور خارجه و دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی حمله می‌شود که چرا اقدام مشخصی را انجام نداده‌است یا جلوی مشکلاتی را که پدید آمده‌است، نگرفته‌اند.


در عین حال که برخی از این انتقادها به دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی وارد است، اما واقعیت این است که ساختار حکومتی، وجود برخی ملاحظات، نقش نهادهای قدرت سخت در مسائل منطقه و گریز از مرکز قدرت سخت باعث شده‌است که اساساً نقش وزارت امور خارجه در جریان برخی پرونده‌ها نادیده گرفته‌شود.


در خیلی از فعالیت‌هایی که جریان دارد، وزارت خارجه گه‌گاه بی‌اطلاع است، یا دیر مطلع می‌شود. در سال‌های اخیر ما شاهد بودیم که خیلی اتفاق‌ها رخ داده‌است که وزارت خارجه کشور باید قبل از همه مطلع می‌شد و برای آن برنامه‌ریزی می‌کرد، اما متاسفانه نقش وزارت امور خارجه کاملاً نادیده گرفته‌شده‌است.


اکثر وزرای امور خارجه کشورمان هم در سال‌های گذشته از چنین رفتارهایی گلایه‌مند بودند و کارشناسان و تحلیل‌گران سیاست خارجی هم این مسئله را به‌عنوان یک معضل و چالش برای نحوه اداره پرونده‌های خارجی در کشور می‌دانند.
اگر امروز بخواهیم منطقی به مسائل نگاه کنیم، باید در ساختار تصمیم‌سازی سیاست خارجی توجه بیشتری شود و تحولی در نحوه تصمیم‌سازی و سیاست‌گذاری در سیاست خارجی کشور رخ دهد.


اشکالاتی که متاسفانه وجود دارد و مصداق‌های بسیاری از آنها وجود دارد، باید برطرف شود و وظایف ذاتی وزارت امور خارجه به این نهاد بازگردد. نکته دیگر این است که در حوزه سیاست خارجی باید روابط کشور در سطح منطقه‌ای و به‌ویژه در سطح بین‌المللی اصلاح شود.
روابط ما در دنیا در شرایط کنونی، روابط متعادلی نیست، یعنی با تعدادی از کشورها انقدر روابط‌مان غیرمنطقی جلوه می‌کند که افکار عمومی نسبت به این روابط حساس شده‌اند.


گاهی این احساس پدید می‌آید که گویی اجباری وجود دارد که این‌چنین وزنه برخی کشورها در سیاست خارجی کشور سنگین شود یا اینکه نفوذ از طرف قدرت‌های بدخواه باعث شده‌است که مسیر سیاست خارجی کشور از تعادل خارج شود.
متاسفانه در اتفاق‌های یکی دو سال گذشته، شاهد این بودیم که وزارت امور خارجه و دستگاه دیپلماسی روزبه‌روز بیشتر از تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌ها کنار گذاشته‌شده‌است.


برای مثال در پاکستان که هفته گذشته رئیس‌جمهور اسلامی ایران به این کشور سفر کرد، بدون اینکه تصمیم اجماعی وجود داشته‌باشد و نظر دستگاه دیپلماسی گرفته‌شده‌باشد، عملیاتی علیه خاک این کشور انجام شد.
این عملیات هر دلیل موجهی هم که داشت، مشخص بود که بدون کسب نظر تخصصی وزارت خارجه انجام شد و دستگاه دیپلماسی را بدون برنامه‌ریزی در عمل انجام‌شده قرار داد.


نقش دیپلماسی آنطور که باید و شاید در سال‌های اخیر به رسمیت شناخته نشده‌است. من وزارت امور خارجه را مقصر این نقص نمی‌دانم، بلکه معتقدم وزارت امور خارجه و کارشناسان و دیپلمات‌های خبره این نهاد همواره این آمادگی را داشته‌اند که نقش ذاتی و مؤثر خود را اجرا کند، اما متاسفانه نهادهای دیگری که دست‌اندرکار هستند، هنوز اهمیت و ضرورت ایفای نقش وزارت امور خارجه را در تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری درک نکرده‌اند و به همین دلیل از ظرفیت این دستگاه غافل شده‌اند.

دیگر خبرها

  • مسدود شدن مسیر‌های انحراف در تسهیلات تولید با برات الکترونیکی
  • توسل به ابزار تحریم خللی در عزم ایران ایجاد نمی‌کند
  • وزیر کار: برای تحقق شعار امسال، باید در مسیر جهش تولید قدم برداریم
  • توسل به ابزار تحریم خللی در عزم ایران ایجاد نمی‌کند/ جانفشانی سپاه نبود تروریسم داعش امنیت جهان را تهدید می‌کرد/ رویکرد دوگانه پارلمان اروپا نسبت به حمله به کنسولگری ایران مایه تأسف است
  • توسل به ابزار تحریم خللی در عزم ایران ایجاد نمی‌کند/ رویکرد دوگانه پارلمان اروپا نسبت به حمله به کنسولگری ایران مایه تأسف است/ جانفشانی سپاه نبود تروریسم داعش امنیت جهان را تهدید می‌کرد
  • کنعانی: توسل به ابزار تحریم خللی در عزم ایران ایجاد نمی‌کند
  • کریدور عراق-اردوغان- اروپا / چالش‌های فنی و زیرساختی
  • شهرداری در مسیر پرکردن خلا‌های سلامت اجتماعی است
  • شهرداری در مسیر پرکردن خلا‌ءهای سلامت اجتماعی است
  • هیولای کنکور را با افتخار برپا کردیم!/دیپلماسی را نادیده نگیریم/كريدور عراق-اردوغان- اروپا